نشست تخصصی ترویج فرهنگ ارزیابی کیفیت برگزار شد
mahmoodzadeh2024-06-02T04:15:21+03:30هشتمین دوره کنفرانس بینالمللی آموزش مهندسی ایران روز سهشنبه 16 آبان ماه در دانشگاه علم و صنعت ایران برگزار شد.
این همایش با عنوان «ترویج فرهنگ ارزیابی کیفیت» اساتید و پژوهشگرانی چون عباس بازرگان استاد بازنشسته مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه تهران، حسین معماریان استاد دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران، مقصود فراستخواه استاد برنامهريزی توسعه و آموزش عالی، عظیم میرزاده استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، محمد دادرس استاد مبانی فلسفی و اجتماعی آموزشوپرورش دانشگاه تهران و شروان عطایی استاد دانشکده راهآهن دانشگاه علموصنعت به ارائه مطالب خود پرداختند. در ادامه، گزارش اختصاصی دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی را در خصوص این رویداد میخوانید:
این میزگرد در پنج حوزه به مقوله ارزیابی کیفیت آموزش از جمله 1- تعریف کیفیت؛ 2- تعریف فرهنگ کیفیت و مؤلفههای آن؛ 3- نقش یادگیری جمعی و فردی اعضای هیئتعلمی در اشاعه فرهنگ کیفیت؛ 4- چالشهای پیشِ روی فرهنگ کیفیت و در نهایت، 5- نگاهی به برخی تجربههای اشاعه فرهنگ کیفیت در آموزش پرداخت.
داشتن کیفیت تنها چیزی است که میتواند دانشجویان اندک را به دانشگاهها جذب کند
دکتر حسین معماریان در ابتدای این سخنرانی با طرح این سوال که چرا کیفیت بیش از هر زمان مخصوصاً برای مدیریت آموزش عالی ضروری است. گفت: برای اینکه بدانیم که چرا کیفیت ضروری است باید بدانیم که از اوایل دهه 60 حباب جمعیتی در ایران ایجاد شد و به سمت جلو حرکت کرد. در اوایل دهه هفتاد فرزندان ما از دبیرستان فارغالتحصیل شده و وارد دانشگاه شدند. این باعث شد تعداد زیادی دانشگاه ایجاد شود. این افراد که وارد دانشگاه شده بودند بعد از 7 و 8 سال بسته به میزان تحصیلات از دانشگاه خارج شدند. بهطورکلی از اواخر دهه مذکور رشد فزایندهای در آموزش عالی ایران ایجاد شد و چون برای هر صندلی تعداد زیادی متقاضی وجود داشت، مسئله اصلی برای بسیاری کیفیت نبود چراکه همیشه تعداد بیشتری تقاضا وجود داشت.
وی ادامه داد: در فاصله 1382 تا 1392 یعنی دوره دهساله، سالی 4/13 درصد دانشجویان مهندسی در کشور افزایش پیدا کردند. در این ده سال هر سال 4/13 درصد اضافه شده است. فقط در طول 1386 -1388 دانشگاه پیام نور در مهندسی 60 هزار دانشجو گرفت. در این زمان کیفیت مسئله نبود. اما از سال 1390 که اوج دانشجویان بود، این حباب جمعیتی آموزش عالی را ترک کرد و تعداد متقاضیان کمتر شد و اکنون به جایی رسیدهایم که در دانشگاههای شهرستان تعداد زیادی جای خالی داریم. با این مقدمه میخواهم به اینجا برسم که اکنون زمان این است که دانشگاهها به خودشان بیایند و داشتن کیفیت تنها چیزی است که بتواند دانشجویان اندک را به دانشگاههایشان جذب کند. اکنون اگر آیندهنگری کنیم، باید به سمت ارزیابی درونی کیفیت حرکت کنیم تا در این وضعیت کنونی که 80 درصد دانشگاههای ما پولی است، بتوانیم کیفیت را افزایش دهیم.
لزوم ایجاد ساختار، مرکز ارزیابی کیفیت، عوامل توانمندساز هنجارها و چارچوبها در دانشگاه ها
در ادامه نشست، دکتر بازرگان با تعریفی از چیستی کیفیت، گفت: تطابق وضعیت موجود نظام دانشگاهی با استانداردها یا تطابق وضعیت موجود با هدفها و انتظارات نظام دانشگاهی مورد نظر ماست. ما هنوز استاندارد نداریم. از دانشگاه علم و صنعت چه انتظاری میرود؟ آیا باید در سطح دانشگاه هاروارد عمل کند یا باید نیازهای کشور را برطرف کند؟ اگر بخواهیم هدفهای دانشگاه را مورد نظر قرار دهیم، سه هدف عمده دارد: تربیت دانشجو – ارتقای دانش مهندسی و بالاخره، کاربرد این دانش برای حل مسائل کشور و منطقه.
وی ادامه داد: اکنون ما مسائل علمی دیگران را با مقالات خود حل میکنیم اما مسائل خودمان حلناشده باقی میماند. آیا دانشگاههای صنعتی ما چنین کاری کردهاند یا هدف علمی پرطمطراق را سرلوحه خود قرار دادهاند. فرهنگ کیفیت مجموعه مفروضهها، هنجارها و باورداشتهای اعضای هیئتعلمی است که نسبت به کیفیت چه برداشتی دارند و چگونه این برداشت را در عمل به اجرا در میآورند. فرهنگ کیفیت بازنماییکننده محیطی است که مدیران و اعضای هیئتعلمی و دانشجویان با رهنمودهای کیفیت هم آشنایی دارند و هم بهصورت ملموس آن را بیان کرده و رعایت میکنند.
دکتر عباس بازرگانافزود:در خصوص مؤلفههای کیفیت، اول باید ساختاری وجود داشته باشد. مرکز ارزیابی کیفیت یا چیزی شبیه به این، بعد عوامل توانمندساز(دورههایی که به توسعه حرفهای کمک میکند) و بعد هنجارها و چارچوبهایی که درون دانشگاه باید اعضای دانشگاه رعایت کنند.
کیفیت یک امر رویدادی است نه دستوری!
دکتر مقصود فراستخواه، در ادامه این نشست در خصوص چیستی کیفیت گفت: کیفیت یک امر رویدادی است. آنطور که الن بدیو میگوید، کیفیت یک امر دستوری نیست. کیفیت روی میدهد و یک واقعه است. این رویداد از همان لحظه اولِ دیدار دانشجو و استاد با هم آغاز میشود و چشمها و نگاههاست که نخستین لحظات کیفیت را رقم میزنند. گویی همه احساس میکنند که در این کلاس قرار است اتفاقی رخ دهد. نوعی تولید مکرر کیفیت یک حالت روحی و یک سبک زندگی و مبادله دانش است. گویا دانشجویان احساس میکنند دعوت به ضیافتی شدهاند و مهمانی اندیشیدن و بحث کردن و کلنجار رفتن و با هم آموختن است.
وی ادامه داد: کیفیت آموزش جزئت دانستن و شور آموختن سقراط وار را ایجاد میکند. کیفیت آموزش وقتی رخ میدهد که دانشجو با لذتهای ناب فهم امور بدیع، مأنوس شود. فهم امور نو و تازه. کیفیت آموزش وقتی است که بچهها شکوه لحظههای “آهان” را دریافت میکنند. آهان! یافتم. شادی و شعفِ ناشی از اکتشاف در کلاس.
دکتر مقصود فراستخواه گفت: کیفیت از جهت دیگر بالانسِ قدرت هم هست. یعنی کلاسی که در آن، هم دانشجو قدرت دارد و هم معلم. معلم بیش از تسهیلگر یک راهنماست و اینترنت نمیتواند جایگزین معلم شود. هوش مصنوعی جایگزین معلم نمیشود. در نتیجه به نظر من کیفیت یک کوهپیمایی مشترک در جهت فهمیدن مسیرها و راههای نرفتۀ معرفت است. اگر راههای نرفتۀ معرفت را بپیماییم، آن کلاس کیفیت دارد. کیفیت وقتی رخ میدهد که همه درس را بسازند. درس سر صحنه ساخته شود. درس اتفاق بیفتد. درس روی بدهد. درس یک سازۀ اجتماعی است و بهصورت اجتماعی ساخته میشود. کیفیت آموزش، تربیت و تعلیم مؤثر است. کیفیت اتفاق نمیافتد اگر استاد مؤثر نباشد. کیفیت آموزش یک سفر اکتشافی است.
وی افزود: از سوی دیگر، فرهنگ یعنی تولید جمعیِ معنا. وقتی معنا مبادله میشود فرهنگ به وجود میآید. استاد وقتی معنایی برای استاد بودنش قائل شود، فرهنگ خلق میشود. خودفهمیِ حرفهای اگر باشد معنا شکل میگیرد. اگر دانشجو برای درس خواندن معنایی قائل است، آن وقت کیفیت نیز پدید میآید. فرهنگ و کیفیت بهطور کنش متقابل نمادین با هم ساخته میشوند. مبادله معناها بهصورت همکاری متقابل رخ میدهد. در باهمآموختن است که فرهنگِ کیفیت شکل میگیرد. وقتیکه مدرک ورقپاره نیست، فرهنگ کیفیت وجود دارد. وقتی استاد کارمند دانشگاه نیست، فرهنگ کیفیت وجود دارد. دانشگاه اگر فروشگاه مدرک است، فرهنگ کیفیت نیست. اساتیدی که بهصورت فلهای جذب دانشگاه میشوند، و اگر مهندسان و دانشگاهیان تابع ایدئولوگها باشند، فرهنگ کیفیت وجود نخواهد داشت. وقتی استاد مرجع اخلاقی و علمی باشد، فرهنگ کیفیت نیز رخ میدهد.
دکتر مقصود فراستخواه در پایان سخنان خود تاکید کرد: از مؤلفههای فرهنگ کیفیت، یکی کیفیت کلان سیستم است. اگر در ایران مرجعیت علم وجود دارد، فرهنگ کیفیت هم هست. اما اگر شبه علم داریم، به جای آن ایدئولوژی هست، فرهنگ کیفیت را نمیتوان انتظار داشت. دانشگاه اگر بخشی از سازمان اداری دولت است، فرهنگ کیفیت نخواهد بود. اگر دانشگاه استقلال نهادی و دانشمندان آزادی آکادمیک داشته باشند فرهنگ کیفیت رخ میدهد. دانشگاه باید اجتماعِ خودتنظیمِ دانشگاهیان باشد. دانشگاه نه کارخانه که باید محل اندیشیدن و تفکر باشد. ساختار پذیرش دانشجو و کنکور نیز باید اصلاح شود. برنامههای درسی باید به دست استادان در تعامل با جامعه ساخته شود. اینترنت آزاد و پرسرعت و کیفیت برنامههای درسی و همآغوشی آموزش و پژوهش و خلق جهانهای موازی، از دیگر مؤلفههای فرهنگ کیفیت است.
تاریخچه عمدهای از آموزش علوم پزشکی نداریم
دکتر میرزازاده ضمن اشاره به تاریخچهای از علوم پزشکی، گفت: قبل از 1350 تاریخچه عمدهای از آموزش علوم پزشکی نداریم. نقطه عطف از دارالفنون به این سو است. 1355 تا 1370، یکی تشکیل شورای آموزش پزشکی تخصصی است. رکود ارزشیابی و تضمین کیفیت در دوران انقلاب رخ میدهد که طبیعی و مورد انتظار است به خاطر تغییرها و تحولات. از 1370 تا 1380، چالش عمده این است که دوره بازسازی است و نیروی انسانی لازم است. و گسترش نیروی انسانی را باید از منظر رشد جمعیت هم دید. در اینجاست گسترش نگرانی از افت کیفیت رخ میدهد. معمولاً بعد از انقلاب یک تحول آموزش عالی رخ میدهد چراکه دولت جدید میخواهد به مسئله آموزش بپردازد.
وی افزود: در فاصله سالهای 80 تا 90، دغدغه کیفیت در آموزش علوم پزشکی را شاهد هستیم. اول در دورههای تخصصی و بعد هم دوره پزشکی عمومی. اشتیاق اولیه فروکش میکند. چند کار باید انجام میدادیم. مدل مناسبی را برای تضمین کیفیت انتخاب میکردیم. این کیفیت باید در چارچوبی قرار گیرد. باید در ارکان تصمیمگیری وارد شود. در بحث انتخاب مدل مناسب، پارادایمهای مختلفی در ارزشیابی کیفیت وجود دارد. پارادایمهای مختلف موجب سردرگمی ارزشیابی در انتخاب مدل میشود. دشواری رسیدن به توافق جمعی در کیفیت، یکی از چالشهاست.
برای ارتقا فرهنگ کیفیت باید در ساختار و عوامل توانمندساز تغییر ایجاد کنیم
در ادامه، دکتر محمد دادرس از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، با اشاره به نقش یادگیری جمعی در کیفیت، گفت: مجموعه پیچیدهای از باورها و اخلاقیات و عادات است که فرد بهعنوان عضوی از جامعه خویش فرامیگیرد. یکی هم راههای مشخصی که مردم بر اساس آن تجربیات خود را درک و بیان میکنند و به شکلی خلاقانه دست به کنش میزنند. از یک طرف با دیدن و از طرف دیگر با حل مسائل مواجهیم. بر اساس مطالعات انجام شده، مفاهیمی مانند کنترل و تضمین کیفیت اغلب رویکرد تکنوکراتیک بالا به پایین است که موفق نبودهاند. امروزه بیشتر بر تغییر تأکید میشود تا کنترل. درک قبلی یا سنتی در مدیریت سازمانی بر استراتژیهای از قبل تعیینشده استوار بوده و همین امر در آموزش نیز برنامه درسی کاملاً طراحیشده است درحالیکه رویکرد مقابل، تغییر در سازمانها را ناشی از خلاقیت و شایستگی کارمندان میداند. پژوهشها نشان میدهند که ارتباطات و تعامل برای توسعه فرهنگ کیفیت از اهمیت کلیدی برخوردارند.
دادرس ادامه داد: برای ارتقا فرهنگ کیفیت دو پیشنهاد مطرح است: اینکه هم در ساختار و هم در عوامل توانمندساز تغییر ایجاد کنیم، پیشنهاد من بر اساس صلاحیتهای حرفهای است. صلاحیتهای دانش تخصصی، دانش عمومی، دانش آموزش، و دانش تخصصی در حوزه آموزش رشته خود را به دست آوریم. بیشتر افراد در حوزه تخصصی دانش دارند، نه در حوزه آموزش. هدف این است که اعضای هیئتعلمی بتوانند تخصصی در حوزه آموزش رشته خودشان نیز به دست آورند. در نتیجه باید در مورد education آموزش ببینند. گام بعدی این است که مسائل کلاسهای خود و همکارانشان را بیان کنند. بعد به پژوهش درباره مسئله خود بپردازند. پس از آن گزارشهایی منتشر کنند مبنی بر نتایج پژوهشی آموزش در کشور خودشان.
تجربه فرهنگ اشاعه کیفیت
سخنران پایانی این نشست دکتر شروان عطایی بود که اندکی در خصوص استاندارد ملی سخن گفت و این استاندارد ملی را که از حوزه علوم پزشکی اخذ کرده بودند، برای حوزه مهندسی به کار گرفتند. عطایی گفت: استاندارد ملی که در آموزش پزشکی وجود دارد، موارد مختلفی دارد. باید رسالت و اهداف داشت. این رسالت باید مبتنی بر نیازهای جامعه باشد. یا برنامه آموزشی باید متناسب با ایجاد توانمندیها در دانشجویان باشد. از طرف دیگر ارزیابی دانشجویان در سه حیطه شناختی، مهارتی و نگرشی واجد اهمیت است. بازبینی در منابع آموزشی باید به تعداد کافی صورت گیرد. به علاوه برنامهای برای ارزشیابی نظاممند دوره نیز باید مورد توجه باشد.
دیدگاهتان را بنویسید