مدرسه سوزی؛ آموزش عمومی و حمله به دموکراسی آمریکا
مشقما2024-06-02T16:33:33+03:30معرفی کتاب
به قلم رضا امیدی:
کتاب «مدرسهسوزی؛ آموزش عمومی و حمله به دموکراسی آمریکا» در سال 2020 منتشر شده است. درک بلک، حقوقدانان است و در کتاب حاضر از منظر حقوق عمومی به مسئلۀ آموزش و اهمیت آن در تاریخ تحولات آمریکا پرداخته است. بلک، بناشدن کشور را حول آموزش عمومی و تبدیلشدن آموزش به حق بنیادین شهروندی پس از جنگهای داخلی روایت میکند و استدلال میکند که آموزش در کنار حق رأی سنگ بنای جامعۀ آمریکا بوده است. اما روندهای خصوصیسازی آموزش از دهۀ 1970 و عقبنشینی دولت از تعهدات خود در تأمین مالی آموزش عمومی بهمثابه حملهای بزرگ به هنجارهای دموکراتیک جامعه، و به تعبیر نانسی مکلین در کتاب «دموکراسی در زنجیر» بهمثابه اضمحلال «ما»ی سیاسی است.
کتاب «مدرسهسوزی؛ آموزش عمومی و حمله به دموکراسی آمریکا» در سال 2020 منتشر شده است. درک بلک، حقوقدانان است و در کتاب حاضر از منظر حقوق عمومی به مسئلۀ آموزش و اهمیت آن در تاریخ تحولات آمریکا پرداخته است. بلک، بناشدن کشور را حول آموزش عمومی و تبدیلشدن آموزش به حق بنیادین شهروندی پس از جنگهای داخلی روایت میکند و استدلال میکند که آموزش در کنار حق رأی سنگ بنای جامعۀ آمریکا بوده است. اما روندهای خصوصیسازی آموزش از دهۀ 1970 و عقبنشینی دولت از تعهدات خود در تأمین مالی آموزش عمومی بهمثابه حملهای بزرگ به هنجارهای دموکراتیک جامعه، و به تعبیر نانسی مکلین در کتاب «دموکراسی در زنجیر» بهمثابه اضمحلال «ما»ی سیاسی است.
بلک، در این کتاب توضیح میدهد که آموزش یکی از حقوق بنیادین شهروندی در آمریکا از ابتدای قرن 18 بوده است تاجاییکه بنیانگذاران آمریکا یکی از شروط پیوستن ایالتها به ایالات متحده را تأسیس نهاد آموزش عمومی میدانستند، چراکه بر این باور بودند که آموزش عمومی مهمترین نهادی است که میتواند به فراگیری اجتماعی کمک کند. او نشان میدهد که تا اواسط قرن بیستم آمریکا بعد از پروس یکی از گستردهترین نظامهای آموزش عمومی در جهان را داشته است. او با ارائۀ روایتهای تاریخی از ایالتهای مختلف آمریکا، حمله به آموزش عمومی در اواخر قرن 19 را در راستای حمله به حق شهروندی تفسیر میکند.
در سال 1972، دیوانعالی آمریکا، آموزش را بهعنوان یک حق بنیادین نقض میکند و آن را نه کالای عمومی بلکه یک انتخاب خصوصی میداند. به باور بلک، روند مدرسهسوزی در آمریکا با این رأی دیوانعالی شروع شد. در طول دهۀ 1980، دولت ریگان حملۀ گستردهای را نه فقط به آموزش بلکه به کلیت دولت تدارک دید. آنها برای پیشبرد این سیاستها در گام اول تلاش کردند تصویری شیطانی از معلمان و مدارس دولتی بسازند تا راه را برای خصوصیسازی گستردۀ نظام آموزشی هموار کنند. محافظهکاران با این تصویرسازی توانستند طیفی از دموکراتها را بر سر مدارس چارتر (مدارس با بودجۀ دولتی و مدیریت خصوصی) با خود همراه کنند و آتش مدرسهسوزی را روشن کنند. حمله به تصدیگری دولت در آموزش و بیثباتسازی شغل معلمی در این فرایند موجب شد تا در دورۀ رکود اقتصادی و در بازۀ 2009 تا 2012 بیش از 300 هزار شغل معلمی از بین برود و همچنین تعداد دانشجویان رشتههای معلمی بیش از 30 درصد کاهش یابد. مدارس کوپنی و چارتر ابزار مهمی از جمله برای کنترل قدرت سیاسی معلمان از طریق بیثباتسازی شغلی و سرکوب اتحادیۀ معلمان مورد حمایت محافظهکاران در آمریکا است.
آموزش و پرورش بهدلیل بزرگی آن همواره برای دولتها محلی برای کاهش هزینهها بوده است. بعد از رکود اقتصادی 2008 هم دولت بلافاصله تبر خود را برای خردکردن آموزش بیرون کشید. اما مسئله این است که در دورۀ رونق دیگر توجهی به آموزش نمیشود. از سال 2012 رونق اقتصادی شروع شد، اما بودجۀ آموزش به پیش از دورۀ رکود بازنگشت. برای مثال، در سال 2013 بودجۀ آموزش در بیش از 30 ایالت پایینتر از دوران قبل از رکود بود. اما آیا دولتها عمداً آموزش را تحقیر میکنند؟
بعد از مدتی وقفه در این فرایند، ترامپ حمله به مدارس دولتی را تشدید کرد و از یکسو مالیات مدارس خصوصی را کاهش داد و از سوی دیگر منابع دولتی بیشتری را به بخش خصوصی آموزش تزریق کرد. این جملۀ بتسی دواس؛ وزیر آموزش در دولت ترامپ، مبنیبر اینکه پایان کرونا بهترین فرصت برای گستراندن مدارس کوپنی است، به نمادی از نگرش دولت ترامپ به خصوصیسازی آموزش تبدیل شد؛ هرچند پایان دولت ترامپ فرصت این اقدام را گرفت!
بلک با روایت این رویدادها بر این باور است که جامعۀ آمریکا در میانۀ یک حمله تمام عیار به تعهد کشور به آموزش عمومی قرار دارد. دایان راویچ از صاحبنظران برجستۀ آموزش در آمریکا که کتاب او با عنوان «مقاومت در برابر خصوصیسازی و تلاش برای نجات مدارس دولتی» به فارسی ترجمه شده، مطالعۀ کتاب مدرسهسوزی را در راستای ائتلافی برای مقابله با روند مخرب سیاستگذاری آموزشی توصیه میکند.
عنوان برخی از فصلهای کتاب مدرسهسوزی عبارت است از: ملتی بناشده بر پایۀ آموزش، آموزش بهمثابه آزادی، بازسازی تعهد ملی به آموزش و دموکراسی، سقوط، بازسازی دوباره، پسزدن حقوق مدنی، کشف دوبارۀ حق قانونی به آموزش.
دیدگاهتان را بنویسید