آموزش برای رهایی؛ قوش نمی‌میرد!

آموزش برای رهایی؛ قوش نمی‌میرد!

نگاهی به فیلم قوش (1969) ساختۀ کن لوچ

هنر متعهد از سینما تا سینمای مستند در خدمت رهایی‌اند. با این حال فیلم‌هایی که مشخصاً به حوزۀ آموزش پرداخته باشند، کمتر محل توجه بوده‌اند. یکی از این فیلم‌ها، “قوش” یک فیلم درام محصول سال 1969 با کارگردانی کن لوچ و بازی کسانی چون دیوید بردلی، فردی فلچر، لین پری، کالین ولند و برایان گلاور است. «بیلی کاسپر»(دیوید بردلی) این پسرکی که به بند کشیده نمی‌شود، گویی در دلِ مناسباتِ منقادکننده‌ای اسیر است. کن لوچ در این فیلم نظامی اجتماعی را به تصویر در آورده که دو نهادِ خانواده و مدرسه به عنوانِ نهادهای تربیتی واجد کمترین اثربخشی‌ای نیستند. بیلی دائماً میان دوگانه‌ای در گریز و آمدوشد است؛ از طرفی فلاکت و بیچارگیِ فزایندۀ محیط خانواده‌اش با همۀ بحران‌هایی که دست به گریبان آن‌اند، و از سوی دیگر، مدرسه‌ای که از او یک دانش‌آموزِ مطیعِ تحقیرشده طلب می‌کند.

در چنین وضعیتی است که بیلی با یک قوش (پرنده‌ای وحشی) هم‌نوا و هم‌داستان می‌شود. او که خود در یک نظامِ انقیادآور مرتب در حال مقاومت علیه نظمِ سلطه‌گر است، تلاش می‌کند تا این سلطه را به پرنده‌اش اعمال نکرده و او را دست‌آموز بار نیاورد. بیلی معتقد است این حیوان اهلی نمی‌شود و نباید هم بشود. قوش باید پرواز کند و این چیزی است که بیلی دوست دارد.

در واقع او قرار نیست قوش را به بند بکشد. همچنان که خودش هم به بند سیستمِ تحمیل‌گرِ آموزشی و تربیتی خانواده و مدرسه در نمی‌آید. سیستمی که در آن معلم ورزش خود هم بازیکن است و هم داور! و به نفعِ خود سوت می‌زند و بیلی را تنبیه می‌کند.

چهره‌ی شیطنت‌بار دیوید بردلی در نقش بیلی، نشان‌گر روحی بلندپرواز است. در همان ابتدای فیلم، او که در تنشی دایمی با برادر بزرگ‌ترش قرار دارد از این می‌گوید که نمی‌خواهد مانند او در معدن کار کند. هر چند برادر بزرگ‌تر (که البته در طول فیلم متوجه می‌شویم انگار او برادر واقعی‌اش نیست و ماجرای دیگری در بین است)، اصرار دارد که بیلی در نهایت باید به دل زمین بیاید و کار کند، اما بیلی با پیدا کردن پرنده‌ی وحشی، بیش از پیش به این فکر می‌افتد که مانند قوش روحش را پرواز بدهد.

پرندۀ بیلی در این فیلم نمادی است از یک روح وارسته و عصیان‌گر که نمی‌خواهد مانند جامعۀ اطرافش دست‌آموز باشد. بیلی نوجوانی است که در بند فقر و تعصب و خشونت و تحقیرهای مدامِ اطرافیان گرفتار آمده است. چنین پیداست که او هیچ جایگاهی در میان جامعه و دوستان ندارد و در این جامعه به رسمیت شناخته نمی‌شود. هیچ‌چیز هم‌قوارۀ خودش نیست، حتی آن لباس ورزشی که بر تنِ نحیفِ او زار می‌زند و حتی آن دروازه‌ای که وسعتش بیش از آن است که بیلی با آن جثۀ کوچک، یارای محافظت از آن را داشته باشد.

او با این جثه‌ی کوچک، آرام و قرار ندارد و در هیچ کلاسی حواسش به تخته نیست. فقط زمانی که درباره‌ی نوع تعلیم قوش حرف می‌زند، آرام می‌یابیمش. وقتی آن معلم دل‌سوز، بیلی را پای تخته فرامی‌خواند و از او می‌خواهد که درباره‌ی پرندۀ شکاری‌اش حرف بزند، هر چند بیلی در ابتدا امتناع می‌کند اما آرام‌آرام چنان دقیق و پرشور از مراحل تعلیمِ قوش حرف می‌زند که همه را به حیرت وامی‌دارد. بیلی در رابطه با قوش، آموزش می‌دهد و آموزش می‌بیند! او درست در همین لحظه‌هاست که به آن روح بلندپروازانه‌اش دست می‌یابد. عطش او برای تعریف دقیق ماجرا و جواب دادن به پرسش‌های هم‌کلاسی‌هایش چنان دیدنی است که هر مخاطبی را پای فیلم میخکوب می‌کند.

در قسمتی از فیلم، میانِ او و معلم وارسته‌اش دیالوگی برقرار می‌شود:

«(معلم)… انگار همه به تو گیر میدن کاسپر، چرا؟ نمی‌دونم آقا. – چون بچۀ بدی هستی؟ شاید گاهی بد باشم ولی خیلی بد نیستم. دیگه چه فکر می‌کنی؟ آقا امروز صبح وقتی اومدم مدرسه، چُرتم گرفت. واسه اینکه از ساعت 6 صبح بیدار بودم. روزنامه‌هارو پخش کردم. با عجله رفتم خونه و به پرنده‌ام سر زدم و اومدم مدرسه. شما هم بودید خسته می‌شدید مگه نه آقا؟ – از خستگی می‌مُردم. برای این کار که نباید تنبیه بشیم آقا. معلم‌ها هم همینطورن، انگار مجبورشون کردن بیان به ما درس بدن. هر وقت سر کلاسن، دائم ساعتشون رو نگاه می‌کنن که ببینن چقدر دیگه مونده. نه اونا به ما اهمیت میدن نه ما به اونا. کار پیدا کردی؟ نه آقا، قراره امروز عصر مأمور کاریابی رو ببینم. دنبال چه‌جور کاری هستی؟ برام مهم نیست هر کاری باشه، – آره ولی کاری رو می‌خوای که ازش لذت ببری یا برات جالب باشه. حق انتخاب ندارم آقا، هر کاری رو که بهم بدن. – تو می‌خوای مدرسه رو ترک کنی؟ برام مهم نیست. – یعنی از مدرسه خوشت نمیاد؟ خوشم نمیاد ولی دلیل نمی‌شه از کار کردن خوشم بیاد، حداقل برای کاری که خوشم نمیاد پول می‌گیرم، این مهمه. – گمونم اینو راست می‌گی …»

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *